- به نسبت
- به اندازه در یستگی به سنج
معنی به نسبت - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
به پستا
دور از شما بدون نسبت. توضیح دراستعمال کلمه یا جمله ای نابجا و غیر مناسب گویند: (بلا نسبت) یا (بلا نسبت شما) یعنی دور از جناب شما
جسته گریخته
سه پستا 1 سه بار کوس کوفتن در کاخ شاهان، کودکی جوانی و پیری سه بار نقاره کوبیدن در شبانه روز در سرای شاهان، کودکی جوانی پیری
خویشاوند، همانند دو یا چند تن که با هم نست و خویشاوندی دارند (نسبت بهم) منسوب، شبیه
((~. نِ بَ))
فرهنگ فارسی معین
بدون نسبت. ضح در استعمال کلمه یا جمله ای نا به جا و غیرمناسب برای این که به مخاطب برنخورد گویند
Infrequently, Rarely
редко
selten
rzadko
很少地 , 很少
infrequentemente, raramente
infrequentemente, raramente
infrecuentemente, raramente
de manière peu fréquente, rarement
zelden
นานๆ ครั้ง , ไม่บ่อยนัก
بطريقةٍ نادرةٍ , نادرًا
कम बार , शायद ही कभी
לעיתים נדירות , לעיתים רחוקות
稀に , めったに
seyrek bir şekilde, nadiren
kwa nadra, nadra
বিরলভাবে , খুব কম
کم وقت میں , شاذ و نادر
به اندازه در یستگی به سنج بر حسب، بعلاقه بمناسبت، بمقابله، بمشابهت. توضیح لازم الاضافه است
بخش به وابست